هاجِس

نوشته‌های (دغدغه‌های) عین سین قاف

هاجِس

نوشته‌های (دغدغه‌های) عین سین قاف

عین سین قاف تلفظ "عسق" است، اتفاقا این نام با آیه دوم سوره ی شوری در نامه خدا به بندگانش تشابه دارد اما هیچ ربطی به آن آیه‌ی مبارکه ندارد و صرف تشابه است و الحمدلله رب العالمین برای این تشابه مبارک و امیدوارم که منشا خیر و برکت این وبلاگ باشد.
بنا به توصیه یکی از بزرگواران وبلاگی اختیار کردم تا یادداشتهای خود را در آن بنویسم، شاید روزی خوانندگانی اینها را خواندند و شاید هیچ روزی هیچ خواننده‌ای نداشت، و یا شاید هم عمر به پایان رسید و روزهای آینده را ندیدم !!!
امیدوارم بتوانم یادداشتهای مفید و مناسبی در این دفترچه یادداشت عمومی بنگارم و قلمم قوت یابد.
مخلص آدمای خوب
عسق ...

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الحیم

شاید تعجب نموده‌ای وقتی که عنوان این مطلب را خواندی!!

ولی اگر مانند من باشی این عنوان کاملا برایت آشنا جلوه می‌کند و غربتی ندارد و انس و الفت را هنگام خواندن آن حس خواهی کرد.


 


ثلاثة فی ظلّ العرش یوم القیامة یوم لا ظلّ إلّا ظلّه: و اصل الرّحم یزید اللَّه فی رزقه و یمدّ فی أجله و امرأة مات زوجها و ترک علیها أیتاما صغارا و قالت: لا أتزوّج على أیتامی حتّى یموتوا أو یغنیهم اللَّه و عبد صنع طعاما فأضاف ضیفه و أحسن نفقته فدعا علیه الیتیم و المسکین فأطعمهم لوجه اللَّه عزّ و جل‏


 سه کس روز رستاخیز هنگامى که سایه‏اى جز سایه عرش نیست در سایه آن جاى دارند، کسى که با خویشان نیکى کند خداوند روزى او را زیاد و عمرش را دراز کند و زنى که شوهرش بمیرد و اطفال صغیرى باقى گذارد و وى گوید من با وجود یتیمان خود شوهر نمیکنم تا بمیرند یا خداوند آنها را بى‏ نیاز کند و کسى که غذائى فراهم آورد و بمهمان خود بخوراند و پذیرائى او را کامل کند سپس یتیم و فقیر را بر آن دعوت کند و آنها را براى رضاى خدا غذا دهد.

نهج الفصاحه حدیث 1220


برخی این روایت را برای اکرام یتیم آورده‌اند لکن من می‌خواهم استفاده‌ی دیگری کنم و آن تعزیز و تکریم مادرم است ان شاء الله ...

کسانی که مانند من هستند توجه و دقت کنند!

آنان که مادرشان بار زندگی مشترک را به تنهایی بر دوش کشید و خم به ابرو نیاورد، در سجاده از خدای خویش خواست تا او را در فائق آمدن بر غرایز طبیعی یاری رساند تا بتواند مصداق روایت فوق واقع شود، همواره برای ادامه‌ی راه شوهر شهیدش عاشقانه‌های خود با او را حکایت و تکرار میکرد تا ما نیز بیاموزیم که راه همان است که خمینی آغاز کرد و خامنه‌ای ادامه‌اش می‌دهد، او که در بزنگاه‌های سیاسی اعتقادی فرزندانش به مرور مبانی صحیح می‌پرداخت، هرگاه فرزندش در راه مستقیم قدم بر‌می‌داشت با تشویق قدمهای او را با ثبات‌تر و محکم‌تر می‌ساخت، و هرگاه قدری انحراف داشت با تذکر و شفاف‌سازی راه را از بیراهه می‌نمایاند، مانند آن روز با ذکر نشانه‌ها فرزند را متنبه می‌نمود که فرق بین انجمن حجتیه و حزب الله را بداند و در دام نیفتد، و و و ...

کسانی که مانند من هستند امروز (روز پدر) را به مادرشان تبریک بگویند، مادرم! تویی که هم مادری کرد و هم پدری نمودی، روز پدر مبارک ...

  • العبد ع.س.ق
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

شب شهادت مادر است، منتظر بودم، منتظر جملات و کلمات بودم که نوای جانفزای آوینی را از تلویزیون شنیدم:

«بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین علیه السلام راهی به سوی حقیقت نیست.

کربلا، ما را نیز در خیل کربلائیان بپذیر. ما می‌آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن‌گاه روانه‌ی دیار قدس شویم»

و این شد بهانه‌ای برای انتقال از فضای احساسی عاطفی یتیمانه به فضایی حماسی، فضایی حسینی با بوی مادر، هم او که چنان کرسی درس یاری نمودن ولایت برپا کرد که برای تمام تاریخ تازه و جدید و پویاست، و تو و من اگر مدعی ولایت‌مداری هستیم تا انتهای عمر بایستی در این کلاس درس حاضر شویم و درس‌هایش را مباحثه  کنیم، امشب از چه بنویسم؟ از حماسه‌ی زهرا سلام الله علیها یا از مصیبت او، همان مصیبت که ارباب بی‌کفن عبدالزهراء را امر نمود بر ذکرش و فرمود: «عبدالزهراء! چرا روضه‌ی ما را نمی‌خوانی!!؟»

پس روضه‌ای حماسی به نقل از پیرسوخته‌ی میخانه آن عرشی متقی می‌خوانم:

با آنکه هفت موضع جسم حورائیش آسیب دیده بود ولی الله را که از زیر تیغ جبت و طاغوت نجاتش داد هنگام خروج از مسجد طوافش می‌کرد و می‌پرسید بگو بدانم جایی از بدنت که زخم برنداشته است!؟ جای طناب دور دستت که مجروح نیست ...

آخر مادرم این‌گونه علی را می‌کشی!!!

الله اکبرُ - بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿۱﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾

علی جان برایم قرآن بخوان که تو می‌دانی فاطمه چقدر قرآن را دوست می‌دارد

و تو ای بانو ای حضرت مادر کی دست این بچه‌ی ناخلف و گنه‌کار خود را خواهی گرفت؟! امیدوارم که منتسب نمودن به تو خودم را موجبات ناراحتی و اهانت به ساحت شما فراهم نکرده باشد که بسی خطای بزرگیست، پس شاید درست‌تر این باشد که خود را عبد تو بنامم، عبدالزهراء و خوشا به حال آنکه در آستان قدسی و نورانی تو عبد شود؛ مشکل همچون منی ادعای تو خالی و اراده‌ی نداشته است.

ای حضرت مادر! تربیتم کن، تو را جان حسین

همین، تمام ...

-----------------------

Photo By me - Instagram: abd.al_zahra


  • العبد ع.س.ق
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

هر طور حساب کنیم مادر است و مادر احترامش واجب، فرزند می‌خواهد خوش باشد می‌خواهد تفریح کند اما مریضی مادر او را مانع است، او از خوشی‌هایش دست می‌کشد به خاطر حضرت مادر، مادر محترم است، اصلا ذات هر انسان سالمی احترام مادر را واجب می‌داند احترامی ویژه و منحصر به فرد! مادر است دیگر باید برایش جان داد، خنده و تفریح که دیگر جای خود، وای که خبر رفتنش را آورده‌اند!! فرزند هر چه بیشتر مادر را دوست بدارد و با او علقه و وابستگی داشته باشد بیشتر متاثر است!! همه او را پکر می‌بینند!! مادر است دیگر مادر ...

چه‌ها گفته‌اند از احترام به مادر؛ آن هم چه مادری !!! آن مادری که در آن تاریکی مطلق در آن هنگامه‌ی واویلا در آن لحظه که حتی آنکه مرا زاییده در فکر فدا کردن من است تا خویش نجات یابد به فریادم می‌رسد؛ تو می‌آیی مادر ... تو می‌آیی و نجاتم می‌دهی، هم مرا و هم او را؛ تو نخواهی گذاشت حرارت آتش هفتاد برابری مرا آب کند و دوباره زنده کند و باز هم بمیراند! تو می‌آیی مادر، تو همیشه دعاگویم هستی همانطور که دعاگوی همسایه‌های بی‌وفا و قدرنشناست نیز بودی!! چقدر برایمان خرج کرده‌ای و ما می‌خواهیم نوروز امسال کاری بسیار اندک و ناچیز کنیم:

مادرم به احترام تو امسال یک سین سفره‌ی هفت‌سین‌مان را برداشتیم و به جایش یه سین دیگر گذاشتیم:

سلام بر حضرت زهراء سلام الله علیها ...

-------------------------------------------------------

عکس : خودم

  • العبد ع.س.ق